جدول جو
جدول جو

معنی سبک خاستن - جستجوی لغت در جدول جو

سبک خاستن
(چَ / چِ کَ دَ)
بسهولت و نرمی از بستر خواب برخاستن:
یک روز سبک خیزد شاد و خوش و خندان
پیش آید و بردارد مهر از در و بندان.
منوچهری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ / چِ شُ دَ)
استخفاف. اهانت. استهانت. حقیر شمردن. خوار شمردن. استخفاف. (ترجمان القرآن) : استجهال،نادان شمردن و سبک داشتن. (تاج المصادر بیهقی). استفاه. تهوین. هوان. مهانه. (منتهی الارب) :
تو دانی که نگریزم از کارزار
ولیکن سبک داردم شهریار.
فردوسی.
هش و رای پیران سبک داشتند
همه پند او را تنک داشتند.
فردوسی.
گراین حدیث سبک داشت لاجرم امروز
همی کشید بدو پا سبک دو بند گران.
فرخی.
اما تو اشارت مشفقان و قول ناصحان سبک داری و آنچه بمصلحت مآل و حال تو پیوندد بر آن ثبات نکنی. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سبک داشتن
تصویر سبک داشتن
حقیر شمردن، خوار شمردن خفیف شمردن خوار شمردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبک داشتن
تصویر سبک داشتن
((~. تَ))
خوار شمردن، مسامحه کردن
فرهنگ فارسی معین
کوچک شمردن، خوار داشتن، تحقیر کردن، بی اهمیت دانستن
فرهنگ واژه مترادف متضاد